فرهنگ امروز: به نقل از انتشارات پنگوئن رندوم هاوس، در هیاهوی بحرانهای سیاسی قرن بیستویکم، شناخت رئیسجمهوری که کشوری چندپاره را اداره کرده است، چیزهای زیادی به ما میآموزد. آبراهام لینکلن که هم منفور بود و هم محبوب، هم مورد احترام بود و هم مورد انتقاد، زمانی در اوج قدرت خود در آمریکا بود که جداییطلبان با بینشهایی مبنی بر پول و نژاد و... سرسختانه به مخالفت با او برخاسته بودند.
لینکلن آمریکا را در زمان جنگ داخلی و در میانه بحرانهای اخلاقی و سیاسی رهبری کرد. او موفق به حفظ یکپارچگی آمریکا و تقویت دولت فدرال شد. لغو قانون بردهداری نیز از دستاوردهای بزرگ اوست.
دوران ریاست جمهوری لینکن، بیانگر ظرفیتها و محدودیتهای ریاست جمهوری است. برخی لینکلن را بهترین رئیس جمهور آمریکا میدانند، یا دولتمردی که بیشتر بر مبنای سیاست رفتار میکرد تا اعتقاد.
پرتره جدید و روشنگرانه لینکلن، شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا، در کتاب «و چراغی روشن بود» بسیار انسانی است، انسانی که اگرچه کامل نبود، اما تعهد اخلاقی او در مقابله با بردهداری برای پیشبرد عدالت در آمریکا ضروری و حیاتی بوده است. این تعهد ریشه در جامعه باپتیستی دارد که لینکن در آن بزرگ شده بود، چراکه باپتیستها (شاخهای از مسیحیت) بردهداری را یک شر اخلاقی میدانند و معتقدند خداوند به آنها قدرت درست دیدن را داده تا درست عمل کنند.
کتاب «و چراغی روشن بود» داستان زندگی لینکلن را از زمان تولد در سال 1809 در مرز کنتاکی تا رهبری در زمان جنگ داخلی تا ترور غمانگیزش در سال 1865 روایت میکند. این روایت شامل تولد، خودآموزی و خودسازی، عشق، افسردگی، شکستهای سیاسی، ایمان عمیق و اعتقاد همیشگی او به ضرورت لغو بردهداری است.
در کشوری که بردهداری، سابقه و نسلهای شجاعی از سیاهپوستان آمریکایی در آن حضور داشتهاند، داستان لینکلن، شیوهها و ابزارهای سیاست در یک دموکراسی و نیز ریشهها و راههای دوام نژادپرستی را نشان میدهد.
جان میچام، نویسنده کتاب، زندگینامهنویس برنده جایزه پولیتزر است. او نویسنده کتابهای پرفروشی مثل «توماس جفرسون: هنر قدرت»، «شیر آمریکایی: اندرو جکسون در کاخ سفید»، «فرانکلین و وینستون؛ سرنوشت و قدرت: ادیسه آمریکاییِ جورج هربرت واکر بوش» است.
کتاب «و چراغی روشن بود» نوشته جان میچام در 720 صفحه از سوی انتشارات پنگوئن رندوم هاوس منتشر شده و پاییز امسال به کتابفروشیها میآید.
نظر شما